تاريخ : پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:, | 15:18 | نویسنده : MILAD

niyaz  b yeki darm web begardone????



تاريخ : دو شنبه 25 خرداد 1394برچسب:, | 16:34 | نویسنده : MILAD

Mishe Dar Bare Weblog Nazar Bdin?



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:55 | نویسنده : MILAD

بــودטּ یـا نـبـــودטּ ، مـسـئــلـہ ایــטּ اســت


هـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!)

نـیـسـتـــم مـیـروے ســـراغ دیـگـــرے . . . (!)

دیــدטּ ایــטּ لـפــظـہ هــا بــاور ڪـטּ زجــر آور اسـت

فـلـسـفـــہ ے بـــودטּ مــטּ

پــــوچ اسـت انـــــگـــار (!)



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:54 | نویسنده : MILAD

یه سکوت لب گرفته،دوتا چشم خیس و داغون...

یکی مون مسافر راه..یکی مون زار و پریشون...

بت میگم خدانگهدار،ولی توو ساکت و سردی...

با چشات میگی میدونم،میدونم بر نمیگردی...

با قدم های هراسون از تو فاصله میگیرم....

میشنوم میگی به جاده،تو میری و من میمیرم...



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:54 | نویسنده : MILAD

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا 
...
دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز 
معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می 
زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز 
بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در 
مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو 
به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر 
ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون 
نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... 
اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای
داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم 
صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه 
خالی شد . . .



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:53 | نویسنده : MILAD

آدم وقتی یه حس تکرار نشدنی

رو با یکی تجربه می کنه

دیگه اون حس رو نمی تونه با کسی تجربه کنه

بعضی حس ها خاص و ناب هستند

مثل بعضی آدم ها...!



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:52 | نویسنده : MILAD

گریه کار کمی است

برای توصیف نداشتنت . . .

دارم به رفتار پر شکوهی

شبیه به

مرگ

فکر می کنم. . . !



تاريخ : جمعه 1 اسفند 1393برچسب:, | 22:47 | نویسنده : MILAD

عاشق این متنم...

برا اینکه یه جور ایی به خودممو یکی از دوکسام مربوط میشه.....

یه وقتایی که دلت گرفته . . .

بغض داری, آروم نیستی ,دلت براش تنگ شده. . .

حوصله ی هیچکس رو نداری!

به یاد اون لحظه ای بیوفت که بی قراری هاتو دید

اما چشماشو بست و رفت . . .



تاريخ : شنبه 27 دی 1393برچسب:, | 11:18 | نویسنده : MILAD

Salam In Id MNe TO Line Harki Khast Add Kone


Milad-12



تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:, | 10:17 | نویسنده : MILAD

Morteza :(



تاريخ : شنبه 18 مرداد 1393برچسب:, | 23:12 | نویسنده : MILAD

Yeki nmiyad bge dostet daram hame miyan faghat bara tabligh ah base dg



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:22 | نویسنده : MILAD

اگر موفق شدي به من خيانت کني ،
مرا احمق فرض نکن،
بيشتر از لياقتت به تو اعتماد کرده بودم ..



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:16 | نویسنده : MILAD

مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خواهرش غیرتی شده، زدتش!



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:13 | نویسنده : MILAD

دخترا

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﯾﻤﻞ ._.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﯾﻤﻞ *_*



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:13 | نویسنده : MILAD

ﺯﻥ ﺑـــﺎﺱ
ﺑﺠــﺎﯼ ﻭﺍﯾﻤﮑـــﺲ ﻃـــﺮﺯ ﺍﺳﺘـــﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻭﺍﯾﺘﮑـــﺲ ﺭﻭ
ﺑـــﻠﺪ
ﺑﺎﺷــــﻪ 



تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:11 | نویسنده : MILAD

خدایا؛ به هیشکی" غم" نده تابعدش بخوای بهش "صبر" بدی

 
 


تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:11 | نویسنده : MILAD

گـــر نــبــاشـــد چــیــزکـــی مــردم بـــازم گـــه خــوری مــیــکــنــن :|

 
 


تاريخ : شنبه 7 تير 1393برچسب:, | 22:10 | نویسنده : MILAD

زنــــــدگی اســـــــت دیگـــــــر
.
.
.
.
خـــــــــــاک بر ســـــرش 



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 12:18 | نویسنده : MILAD

يارو وقتى عطرِ خودشو ميزنه:
تيس تيس
وقتى عطرِ منو ميزنه:
تيييييييييييسسسسسسس تتتتتييييييييسسسسس
تتتتااااااس تتتووووووووسسسس
ززززااااااررررررت ززززوووووررررت



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 12:17 | نویسنده : MILAD

خداوندا رفيقـــــــم راتو يـــارے كن, پنـــــــاهش باش ودرحقش تو كارے كن، الهــــے هرچه ميخواهد نصيــــبش كن، خدايـــا درنبود من برلبش لبخنــد جــــارے كنتقـــــــدیم بہ بہتـــــــرین دوستـــــــانم



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 12:17 | نویسنده : MILAD

روی قلبی نوشته بود "شکستنی است مواظب باشید " من روی قلبم نوشتم "شکسته است راحت باشید "



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 12:12 | نویسنده : MILAD

به لیلا هم پاس بدید
.
.
.
.
.
.
.
.

{آهنگ جدید مازیار فلاحی برای تیم ملی}

 
خخخخخخخخ


تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 12:10 | نویسنده : MILAD

یارو ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ١٠ ﺗﻮﻣﻦ ﻣﻴﺪﻩ ، ﺑﻪ ﺑﭽﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﻋﻤﻮﺕ 

ﺑﺨﻮﺍﺏ. ﻳﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻩ

یارو ﻣﻴﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﻭﻣﺪﻱ؟ ﻣﻴﮕﻪ ﻋﻤﻮﻡ ٢٠ ﺗﻮﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﯾﻮﺛﺖ ﺑﮕﻮ 

ﻣﺎ ﻫﻢ ﺁﺩﻣﻴﻢ :))))))))



تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, | 15:24 | نویسنده : MILAD

بگو تاریکی…

 

 

تو هم مثل من

 

 

​دلت برای سایه ات تنگ می شود؟!…



تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, | 15:22 | نویسنده : MILAD

 

یکی از خوشبختی های ریز ریز اینه که

 

 

 

غرق خاطراتت بشی و

 

 

 

وقتی به خودت میای

 

 

 

می بینی یه لبخند روی لب هات نشسته!  :)

 



تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, | 15:20 | نویسنده : MILAD

دل که بلرزد
دیگر هیچ چیز سر جای درستش نیست
این وقت ها
انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده ای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری می خواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست
آدم تصادف می کند،
با یک اتوبوس خاطره های مست…

آدم تصادف می کند
حال آدم که دست خودش نیست
عکسی می بیند
ترانه ای می شنود
خطی می خواند
اصلا هیچی هم نشده
یکهو دلش ریش می شود.

حالا بیا و درستش کن
آدم دلگیر
منطق سرش نمی شود
برای آن ها که رفته اند
آن ها که نیستند، می گرید
دلتنگ می شود
حتی برای آنها که هنوز نیامده اند.



تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, | 15:19 | نویسنده : MILAD



تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:, | 15:18 | نویسنده : MILAD



تاريخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, | 22:34 | نویسنده : MILAD

روز مرگم چه روز شلوغیست

چه درداور است ،هرقدر که نبودی امروز هستی

پرنگ تر از همیشه

زیر تابوتم را میگیری؟؟!

چرااا؟؟!!

تو که میدانی از هر فاصله ای حست میکنم….

پس چرا جسم بی جانم را هوایی میکنی؟؟

سرد شدم،بخ زدم

خوشحال بودم که دیگر چیزی را حس نمیکنم

ولی باز هم دستانت گرمم کرد

ببینم دیگر نگران ان نیستی که کسی تو را با من ببیند؟؟

اشک میرزی؟!!چرا؟؟!!

گفتم دوست دارم تو گفتی بمیر….

من فقط خواستم حرفت را زمین نندازم…..

مادرم را میبینی…..

گل رزی را که اوردی ارامش نمیکند….

جفا کردم …تنها به او،فقط او مرا با همه ی اشتباهاتم دوستم داشت

امروز،اینجا،این خاک سرد؛تمام ان چیزیست که تو برای من خواستی

وعشق وعشق وعشق

تمام ان چیزی بود که من برای تو خواستم

عشق و مرگ تراژیدی زیبایست نه؟؟؟!!



تاريخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, | 22:34 | نویسنده : MILAD

 

آنجا بدون من

 

هیچ اتفاقی نمی افتد…

 

ولی اینجا

 

بی تــو بودن را تاب نمی آورم…



تاريخ : چهار شنبه 17 ارديبهشت 1393برچسب:, | 22:33 | نویسنده : MILAD

 

آنجا بدون من

 

هیچ اتفاقی نمی افتد…

 

ولی اینجا

 

بی تــو بودن را تاب نمی آورم…



تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:, | 22:36 | نویسنده : MILAD

LiNe ID: 936Yashar

harki khast add kone



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 13:2 | نویسنده : MILAD

Agha Man Ye Mokhtab Khass Mikham Harki Hast Biyad Inja Shomarasho Khososi Bezare Ya Biyad Berim Yeja Chat Konim Ya Nazar Be Hamrah Linke Weblogesh

Fadatooon


Mil@d



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:59 | نویسنده : MILAD

 

من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…

 

از تمام زمین یک خیابان را…

 

و از تمام تو…

 

یک دست که قفل شود در دست من…



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:58 | نویسنده : MILAD

درســت زمانی که ســرت جــای دیگری گــرم است

 

 

دل مـــن همینــــجا یـــــــــخ میـــــزنــد !

 

 

چه فاصــله زیــادی است از سـر تـو تا دل مــن . .



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:57 | نویسنده : MILAD

آهای کافـﮧ چی …

در این روزهاے پر رفت و بی آمد

ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟

این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛

اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,

اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .

بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1393برچسب:, | 12:55 | نویسنده : MILAD

دسـت بـه “صورتـم” نـزن !

می تـرسم بیـفتـد

نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !

و بعــد

سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد

و بـاز

من بمانم و تنهــــــایی …!!!



تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1398برچسب:, | 12:53 | نویسنده : MILAD

آرتان با تکه سنگی چند ضربه روی سنگ قبر زد و مشغول خواندن فاتحه شد. دلم سبک شده بود و با آرامش مشغول تماشای آرتان شدم. بعد از خواندن فاتحه از جا برخاست و گفت:
- خالی شدی؟سری تکان دادم و با لحن تقریبا مهربانی گفتم:- آره واقعا دستت درد نکنه ... خیلی نیاز داشتم به اومدن پیش مامانم.- خواهش می کنم ... بریم؟- بریم ...به سمت ماشین راه افتاد من هم دستی برای مامانم تکان دادم و دنبالش روان شدم. در سکوت راه را طی می کردیم و من نمی دونستم کجا داریم می ریم. خودش به حرف اومد و



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, | 19:56 | نویسنده : MILAD

Happy New YeaR

 


BOOOOOOOS BOOOOOOOOOS



تاريخ : دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, | 20:52 | نویسنده : MILAD

مخــــــــــاطب خاص میخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوام



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد

  • عجله
  • قالب بلاگفا
  • در بی نهایت